علی عزیزم اول از همه برایت میگویم حرفهای دلم را گل پسر مامان خدا زمانی تو رو به ما بخشید که از زمین و زمان بریده بودیم،در اوج نا امیدی،در اوج غم و ناراحتی ،زمانی که زندگی برامون هیچ رنگ و بویی نداشت،وقتی اومدی با اومدنت بهمون زندگی بخشیدی،شدی معنای همه زندگی ما،اصلا زندگی من و بابایی فقط و فقط با تو رنگ داره، امشب برای من و بابا شب پر استرسیه ،فردا قراره عمل فتق شکم انجام بدی،الآن یک سالی هست که باهاش درگیریم،تا حالا پیش چندتا دکتر رفتیم نظرشون این بوده که هرچه سریعتر عمل بشه،همه میگن عمل راحتیه،ولی ما واقعا پراسترسیم اینو زمانی میفهمی که خودت بچه داشته باشی و اون بچه همه زندگیت باشه الآن کهمینویسم تو تختت دارم تکونت میدم داری...
دقیقه های نفس شمار،۲ ساعت مونده تا عمل
